تفسير بلاغى

پدیدآورعلی معموری

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 8

تاریخ انتشار1390/08/27

منبع مقاله

share 1464 بازدید

تفسير / تفسير بلاغى: تفسيرى درايى بر پايه تحليل بلاغى آيات قرآن

يكى از گرايش هاى تفسير درايى (اجتهادى) قرآن، تفسير بلاغى است. در تفسير بلاغى، كه يكى از شاخه هاى تفسير ادبى است رهيافتى زبانى به متن قرآن صورت گرفته و از اين منظر به فهم و تحليل گزاره هاى آن پرداخته مى شود.[1] تفسير بلاغى تنها گرايش تفسيرى اى نيست كه رهيافتى زبانى به متن دارد، بلكه ممكن است قرآن از منظر ديگر دانش هاى زبانى چون دستور زبان عربى يا واژه شناسى يا ريشه شناسى نيز فهميده و تفسير شود. نقطه اشتراك همه اين گرايش ها در آن است كه قرآن متنى زبانى است و با يارى گرفتن از دانشى در حوزه علوم زبانى به فهم و تفسير آن پرداخته مى شود[2]، بنابراين نقطه تمايز اين گرايش ها را بايد در موضوع و هدف و روش آن دانش جست و جو كرد.
در دوره متأخر و به طور مشخص از زمان خطيب قزوينى، صاحب تلخيص المفتاح بلاغت در برابر فصاحت قرار گرفته و مشتمل بر سه دانش معانى، بيان و بديع شناخته مى شده است.[3] در عين حال بلاغت ناظر به علم معانى و فصاحت ناظر به علم بيان دانسته مى شده است.[4] در حالى كه پيش از آن معمولا بلاغت به معناى نيكو بودن كلام بوده و با فصاحت به جاى يكديگر به كار مى رفته اند و با اينكه مفهوم آن دو متفاوت بوده، اما مقصود از آن دو يك چيز بوده است.[5] امروزه بلاغت* را به مطالعه هنر گفتار و بحث درباره زيبايى هاى سخن و چگونگى پديد آمدن سخن زيبا تعريف مى كنند[6]، بر اين اساس مراد از تفسير بلاغى، كشف مقاصد الهى از متن قرآن با تكيه بر علوم سه گانه بلاغت و زيبايى هاى هنرى بيانات قرآنى است. (=> بلاغت قرآن)
تفسير بلاغى روشى خودبسند در فهم قرآن نيست، زيرا تنها از منظرى خاص به متن
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 172
نگريسته، ديگر ابعاد آن را ناديده مى گيرد. در عين حال نگاه جزئى گرايانه، مسئله محور و آزمونپذير اين دانش به متن مقدس، زمينه مناسبى براى مطالعه علمى و بى طرفانه قرآن را فراهم آورده، ميزان دخالت عناصر مذهبى و پيش داورى هاى فرقه اى را به حداقل مى رساند، از همين رو معمولا همه مذاهب اسلامى از تفاسير بلاغى بدون حساسيت نسبت به مؤلف و مذهب و باورهاى او استفاده مى كنند.
به طور كلى با توجه به نزول قرآن به زبان عربى مبين (براى نمونه نك: شعراء/26،195؛ يوسف/12،2) سفارش پيشوايان دين به آموزش زبان عربى عمدتاً ناظر به بلاغت و فصاحت زبان است، چنان كه در روايتى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «تَعَلَّمُوا الْعَرَبيةَ فَإنّها كلامُ اللّهِ الذي تُكَلِّمُ بِهِ خَلْقَهْ[7]؛ زبان عربى و علوم آن را بياموزيد، زيرا عربى زبان كلام خداست كه خدا با اين زبان با بندگانش سخن گفته است»؛ اما نخستين تلاش ها در اين باره را مى توان به مدرسه ابن عباس (م. 68 ق.) مربوط دانست. وى براى تفسير مفردات قرآن كريم بسيار به اشعار عرب قبل از اسلام استناد ورزيده است.[8] اين امر نشان آن است كه وى زبان قرآن را زبانى ادبى مى دانست و معتقد بود كه بايد آن را بنا به قواعد تفاهم در دنياى شعر فهم و تفسير كرد. در رساله اى منسوب به ابن عباس موسوم به مسائل ابن ازرق نزديك به 200 پرسش از مفردات و تركيب هاى قرآنى با استناد به اشعار عرب پيش از اسلام، شرح و تفسير شده اند[9] و در ميان آن ها توجه به نكات بلاغى ديده مى شود.
تفسير بلاغى قرآن در سده دوم بيشتر در ارتباط با برخى مسائل خاص از ابعاد بلاغى قرآن ادامه يافته و متونى مانند المجاز ابوعبيده[10] (م. 210 ق.) يا نظم القرآن جاحظ[11] (م. 255 ق.) پديد آمده اند. با ظهور نظريه اعجاز بيانى قرآن، مطالعات بلاغى قرآن نيز از آن متأثر شده و بيشتر در قالب بررسى مسئله اعجاز قرآن نمود يافته و پيروان اعجاز بيانى براى اثبات مدعاى خود ناگزير در كتاب هايشان به ذكر نمونه هايى متعدد از آيات بليغ قرآن پرداخته و فهم و تفسيرى بلاغى از آن ها ارائه مى دادند. اعجاز القرآن رمّانى (م. 384 ق.) و خطّابى (م. 388 ق.) و باقلانى (م. 403 ق.) نمونه هاى بارز اين دوره اند. در اين ميان رمّانى بيش از ديگران به ابعاد بلاغى قرآن توجه كرده و آيات متعددى را البته با هدف بررسى اعجاز قرآن به تفسير بلاغى كشانده است. رمّانى به 10 صناعت بلاغى قرآن به طور ويژه توجه كرده و در ذيل هريك آيات گوناگونى را نمونه آورده است:
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 173
ايجاز، تشبيه، استعاره، تلاؤم، فواصل، تجانس، تصريف معانى، تضمين، مبالغه، حسن بيان.[12]
كتاب تلخيص البيان فى مجازات القرآن سيد رضى (م. 406 ق.) دومين نمونه پس از كتاب ابوعبيده در اين موضوع است. وى در اين كتاب به خصوص به مسئله مجاز توجه كرده و تحليل هاى بلاغى قابل توجهى در اين موضوع ارائه كرده است.
عبدالقاهر جرجانى (م. 471 / 474 ق.) كه بنيانگذار دانش بلاغت به شمار مى رود[13] و از سوى ديگر مطالعات نسبتاً گسترده اى درباره اعجاز قرآن انجام داده است، براى نخستين بار فضاى پيدايش شيوه تفسيرى جديدى با عنوان تفسير بلاغى را فراهم آورد. وى با ساختارشكنى در مدرسه سنتى نحو كه مطالعات ادبى زبان عربى را در خود منحصر كرده بود، گستره جديدى با عنوان بلاغت براى بررسى تناسب زبانى متن با فضاى صدور آن و شناخت شيوه هاى مختلف سخن پردازى و درك زيبايى هاى هنرى متن گشود.[14]
با ظهور نخستين تفاسير جامع مانند التبيان و مجمع البيان به ابعاد بلاغى آيات نيز توجه شده و در ضمن بررسى دستورى و لغوى آيات به تفسير بلاغى نيز پرداخته شده است. تفسير الكشاف زمخشرى جامع ترين تفسيرى است كه به طور مستقل به ابعاد ادبى قرآن پرداخته است. زمخشرى دو علم معانى و بيان را بهترين توشه براى مفسر قرآن دانسته و معتقد است مفسر قرآن حتى اگر در همه دانش ها سرآمد باشد بدون اين دو دانش نمى تواند به دلالت هاى قرآن راه يابد و به اشارات و لطايف قرآنى و جمال بلاغى و اعجاز آن كه عرب را به كنش وادار كرد آگاه شود. به نظر زمخشرى كسانى مى توانند وارد عرصه تفسير شوند كه روزگارى دراز در طلب اين دو دانش شكيبايى كرده و خود را به زحمت انداخته باشند.
تفسير جوامع الجامع طبرسى از ديگر تفاسير جامع بلاغى است كه از شيوه زمخشرى متأثر اما با رويكرد شيعى تأليف شده است.[15]
تفسير البحر المحيط ابوحيان اندلسى نيز حاوى برداشت هاى بلاغى فراوانى از قرآن است. ابوحيان در تفسيرش به آراى زمخشرى و ابن عطيه نيز توجه داشته و با تكيه بر مذهب كلامى و نحوى خود در مواردى به رد و نقض آراى آن دو به ويژه آراى زمخشرى پرداخته است. ثعالبى نيز در الجواهر الحسان به تلفيق و جمع آورى دو تفسير الكشاف و المحرّر الوجيز، اثر ابن عطيه پرداخته و نكاتى نيز از خود بر آن ها افزوده است.
تفسير نسفى (م. 701 ق.) نمونه اى ديگر از تفاسير بلاغى است كه همانند الكشاف حاوى دو بعد ادبى و كلامى اما از منظر اهل سنت و در نقطه
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 174
مقابل معتزليان است. تفسير انوار التنزيل بيضاوى نيز نمونه اى ديگر است كه ديدگاه هاى ادبى و بلاغى زمخشرى را در كنار ديدگاه هاى كلامى فخر رازى در خود گرد آورده است.
مطالعه زبانى و ادبى قرآن در عصر حاضر با اقبال بيشترى روبه رو شده و آثار متعددى در اين حوزه پديد آمده اند كه ضمن آن ها به استمرار جريان تفسير بلاغى نيز برمى خوريم؛ محمد عبده و رشيدرضا در المنار به ساختارشناسى جملات در قرآن توجه نشان داده و مى كوشند آيات را در قالب ساختارى زبانى و نه صرفاً تركيبى متشكل از چند واژه مستقل بفهمند و تفسير كنند. طه حسين فهم قرآن را بسته به داشتن حسّ زبانى و فرهنگ عربى شمرده و در نتيجه ويژگى هاى بلاغت زبان عربى نيز جزئى از عناصر فهم علمى قرآن از منظر اوست.[16] امين خولى با بنيانگذارى اصطلاح «تفسير ادبى» تحت تأثير دو جريان عبده و طه حسين[17] به پرورش شاگردانى پرداخت كه بعدها به «مدرسه امنا» معروف شدند و مطالعات ادبى چندى از قرآن ارائه داده كه در ضمن آن ها به فهم بلاغى قرآن نيز برمى خوريم. از مهم ترين آثار اين جريان كه حاوى گونه اى تفسير بلاغى نيز هست، عبارت اند از: من وصف القرآن يوم الدين والحساب از شكرى محمد عياد، الفن القصصى فى القرآن الكريم، از محمد احمد خلف الله، التفسير البيانى للقرآن الكريم، از عائشه بنت الشاطى؛ همچنين تفسير فى ظلال القرآن سيد قطب حاوى برداشت هاى بلاغى نسبتاً فراوانى است. (نيز=> تفسير ادبى؛ تفسير بيانى).

منابع

الاتقان، السيوطى (م. 911 ق.)، به كوشش سعيد، لبنان، دارالفكر، 1416 ق؛ الاسلوب فى الاعجاز البلاغى، الكوّاز، مكتبة الاعلام و البحوث، 1424 ق؛ الاعجاز البيانى للقرآن، بنت الشاطى، القاهرة، دارالمعارف، 1404 ق؛ البرهان فى علوم القرآن، الزركشى (م. 794 ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احياء الكتب العربية، 1376 ق؛ تاريخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. 808 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1391 ق؛ تفسير جوامع الجامع، الطبرسى (م. 548 ق.)، به كوشش گرجى، تهران، 1378 ش؛ ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، الرمانى، الخطابى، الجرجانى، به كوشش محمد خلف الله، مصر، دارالمعارف؛ الجامع لأحكام القرآن، القرطبى (م. 671 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1405 ق؛ الخصال، الصدوق (م. 381 ق.)، به كوشش غفارى، قم، نشر اسلامى، 1416 ق؛ دائرة المعارف الاسلاميه، ترجمه: شنتاوى و ديگران، بيروت، دارالمعرفة، 1933 م؛ دلائل الاعجاز، عبدالقاهر الجرجانى (م. 471 ق.)، به كوشش عبده، بيروت، دارالمعرفة، 1415 ق؛ الطراز، يحيى بن حمزة العلوى اليمنى (م. 749 ق.)، بيروت، المكتبة العصرية، 1423 ق؛ الفهرست، ابن النديم (م. 438 ق.)، به كوشش تجدد؛ فى الشعر الجاهلى، طه حسين، قاهرة، روية، 2007 م؛ كتب و رسائل و فتاوى ابن تيمية فى التفسير، ابن تيميه (م. 728 ق.)، به كوشش عبدالرحمن محمد، مكتبة ابن تيميه؛ مختصر المعانى، التفتازانى (م. 792 ق.)، قم، دارالفكر، 1411 ق؛ مناهج تجديد، امين الخولى، دارالمعرفة، 1961 م؛ نظرية اعجاز القرآن عند
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 175
الجرجانى، محمد حنيف فقيهى، بيروت، المكتبة العصرية، 1379 ق.
على معمورى



[1]. نك: كتب و رسائل و فتاوى ابن تيميه، ج 13، ص 355 - 356؛ الاتقان، ج 2، ص 471.
[2]. نك: مقدمه ابن خلدون، ص 438 - 440.
[3]. نك: مختصر المعانى، ص 24 - 25.
[4]. نك: الطراز، ج 1، ص 9 - 10.
[5]. نك: مناهج تجديد، ص 256.
[6]. همان، ص 144، 323 - 324.
[7]. الخصال، ج 2، ص 258.
[8]. تفسير قرطبى، ج 1، ص 24 - 25؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 293 - 294؛ الاتقان، ج 1، ص 346 - 347.
[9]. نك: الاعجاز البيانى، ص 309 ـ 600.
[10]. نك: الفهرست، ص 41.
[11]. همان، ص 41، 210.
[12]. نك: ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، ص 75 - 113.
[13]. الاسلوب فى الاعجاز البلاغى، ص 182.
[14]. نك: دلائل الاعجاز، ص 46 - 50، 250 - 262 نك: نظرية اعجاز القرآن، ص 197 - 342؛ الاسلوب فى الاعجاز البلاغى، ص 182 - 185، 250 - 262.
[15]. نك: جوامع الجامع، ج 1، ص 17 - 18، «مقدمه».
[16]. نك: فى الشعر الجاهلى.
[17]. براى آگاهى بيشتر نك: دائرة المعارف الاسلاميه، ج 5، ص 346 - 374.

مقالات مشابه

دوگان کلام محوری / انسان محوری؛ رویکردی نو در گونه‏ شناسی تفاسیر قرآن کریم

نام نشریهپژوهش دینی

نام نویسندهمحمود کریمی, محمد حسن شیرزاد, محمد حسین شیرزاد

کارآمدی تفسیر کلامی قصص قرآن در باب امامت

نام نشریهپژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن

نام نویسندهمحسن دیمه کار گراب, علی ملا کاظمی

معرفی و سیر تطوّر تفاسیر واعظانه شیعه

نام نشریهشیعه پژوهی

نام نویسندهمحمد شریفی, اکرم حسین‌زاده

تحلیل انتقادی طبقه‌بندی تفاسیر و ارائة مدل مطلوب

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهعلی اسعدی, محمد اسعدی, محمدکاظم شاکر

تفسير سياسي قرآن: پديده جديد

نام نشریهکتاب ماه دین

نام نویسندهغلامرضا نوعی

نوگرایی در دانش تفسیر و بررسی دلایل آن

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدرضا حاجی اسماعیلی

گستره گرایشهای تفسیری

نام نشریهآموزه های قرآنی

نام نویسندهمحمد قربان‌زاده, محمدحسن رستمی

دو نقطه عطف در تحولات روش های تفسیری

نام نشریهپژوهشنامه قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدرضا ستوده‌نیا, زهرا فقیهی

گرايش ها و روش هاى تفسير

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدمحمود طیب حسینی