نظم موسيقايي قرآن

پدیدآورمحمدجواد حیدری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1384 بازدید
نظم موسيقايي قرآن

محمد جواد حيدري

انتخاب كلمات و واژه هاي به كار رفته در جملات و عبارت هاي قرآني كاملاً حساب شده است به گونه اي كه اگر كلمه اي را از جاي خود برداشته ، خواسته باشيم كلمه ديگري را جايگزين آن كنيم كه تمامي ويژگي هاي موضع كلمه اصل را ايفا كند يافت نخواهد شد، زيرا گزينش واژه هاي قرآني به گونه اي انجام شده كه اولاً تناسب آواي حروف كلمات هم رديف آن رعايت گرديده آخرين حرف از هر كلمه پيشين با اولين حرف از كلمه پسين هم آوا و هم آهنگ شده است تا بدين سبب تلاوت قرآن روان و آسان صورت گيرد. ثانياً تناسب معنوي كلمات با يكديگر رعايت شده تا از لحاظ مفهومي نيز بافت منسجمي به وجود آيد به علاوه مسأله فصاحت كلمات طبق شرايطي كه در علم «معاني بيان» قيد كرده اند كاملاً لحاظ شده است كه اين رعايت هاي سه گانه با ملاحظه و دقت در ويژگي هاي هر كلمه انجام گرفته است. در مجموع هر يك از واژه ها در جايگاه مخصوص خود به گونه اي قرار گرفته است كه قابل تغيير و تبديل نخواهد بود.
بزرگان ادب و بلاغت، گرينش و چينش كلمات قرآن را در حد اعجاز ستوده اند. البته اين دقت در انتخاب و گزينش كلمات به دو شرط اصلي بستگي دارد كه وجود آنها در افراد عادي غير ممكن است اول احاطه كامل بر ويژگي هاي لغت به طور گسترده و فراگير كه ويژگي هر كلمه به خصوصي را در سر تا سر لغت بداند و بتواند به درستي در جاي مناسب خود به كار برد. شرط دوم حضور ذهني بالفعل تا در موقع كاربرد واژه ها آن كلمات مدنظر او باشند و در گزينش الفاظ دچار حيرت و سردر گمي نشود حصول اين دو شرط در افراد معمولي غير ممكن به نظر مي رسد . ابوسليمان بستي در اين زمينه بخوبي سخن گفته و مسأله گزينش الفاظ را در رساله خود به طور گسترده مطرح ساخته است.
عرب را عادت بر اين بود كه براي سهولت در حفظ قوانين مدني و اجتماعي و كيفري خود آنها را در قالب جمله هاي كوتاه و ظريف و ادبي در مي آورند زيرا در آن زمان كتابت و تدوين در ميان نبود. آنچه داشتند در سينه ها نگاه مي داشتند . از اين رو براي تدوين قوانين و بهتر محفوظ ماندن از شيوه هاي ادبي كمك مي‌گرفتند و ادبا و فصحاي عرب در كنار قانوندانان و حكمايشان گرد مي آمدند.

سبك و شيوه بيان

اسلوب و شيوه بيان قرآني در عين حال كه موجب جذب و كشش عرب گرديد با هيچ يك اسلوب و شيوه هاي متداول عرب شباهت و قرابتي ندارد. قرآن سبكب نو و روشي تازه در بيان ارائه داد كه براي عرب بي يابقه بود و بعداً هم نتوانستند در چنين سبكي سخن بسرايند.
اين از شگفتي هاي سخنوري است كه سخنور سبكي بيافريند كه مورد پذيرش و پسند شنوندگان قرار گيرد با آن كه از شيوه هاي سخن متعارف آنان بيرون است.
شگفت آورتر آن كه از تمامي محاسن شيوه هاي كلامي متعارف بهره گرفته باشد بي آن كه از معايب آنها چيزي در آن يافت شود. شيوه هاي سه گانه متعارف ( شعر و نثر و سجع) هر يك محاسني دارند و معايبي . سبك قرآني ، جذابيت و ظرافت شعر ،‌آزادي مطلق نثر، حسن و لطافت سجع را دارا است بي آنكه در تنگناي قافيه و وزن دچار گردد يا پراكنده گويي كند يا تكلف و تحمل دشواري به خود راه دهد. همين امر مايه حيرت سخندانان عرب گرديد.

بافت موسيقايي قرآن

يكي از مهمترين جنبه هاي اعجاز قرآن كه اخيراً بيشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته – نظم آهنگ واژگاني آن است. اين جنبه چنان زيبا و شكوهمند است كه عرب را ناچار ساخت از همان روز نخست اقرار كنند كه كلام قرآن از توانايي بشر خارج است و تنها مي تواند سخن خداوند باشد. نظم آهنگ واژگان قرآن ، نغمه‌اي دلكش و نوايي دلپذير پديد مي آورد نوايي كه احساسات آدمي را بر مي انگيزد و دل ها را شيفته خود مي كند. نواي زيباي قرآن براي هر شنونده اي هر چند غير عرب محسوس است چه رسد به اين كه شنونده عرب باشد. هرگاه كسي براي چند بار به يك شعر گوش مي سپارد، لحن و آهنگ آن براي او تكراري و ملال آور مي‌شود اما به هنگام نيوشيدن آواي گونه گون و هم دم تجديد شونده قرآن كه اسباب و اوتاد و فواصل آن پي در پي جاي خود را عوض مي كنند و هر كدام گوشه اي از قلب را به نوازش وا مي دارند، نه تنها خسته و آزرده نمي شود، بلكه عطش او براي شنيدن همواره فزوني مي گيرد سيد قطب درباره نظم آهنگ قرآن مي گويد:
« چنين نوايي در نتيجه نظام مندي ويژه و هماهنگي حروف در يك كلمه و نيز از اين جهت قرآن، هم ويژگي نثر و هم خصوصيات شعر را تواماً دارد با اين برتري كه معاني و بيان در قرآن آن را از قيد و بندهاي قافيه و افاعيل بي نياز ساخته و آزادي كامل بيان را ميسر ساخته است. در همين حال از خصوصيات شعر موسيقي دروني آن را گرفته و فاصله هايي كه نوعي وزن را پديد مي آورند. اين خصوصيات قرآن را از افاعيل و قوافي بي نياز ساخته و در عين حال شؤون نظم و نثر هر دو را دارا است.»
در هنگام تلاوت قرآن، آهنگ دروني آن كاملاً حس مي شود. اين آهنگ در سوره هاي كوتاه با فاصله هاي نزديكش و به طور كلي در تصويرها و ترسيم ها بيشتر نمايان است و در سوره هاي بلند كمتر اما همواره نظام آهنگ آن ملحوظ است.
نظم آهنگ در آيه ها و فاصله ها در جاي جاي كلام قرآن آشكار است. دليل سخن ما هم اين است كه اگر كلمه اي را بكه به شكلي خاص به كار رفته به صورت قياسي ديگر كلمه برگردانيم يا واژه اي را حذف يا پس و پيش كنيم در اين نظم آهنگ اختلال به وجود مي آيد. تمام كساني كه راز موسيقي و فلسفه رواني قرآن را درك مي كنند معتقدند كه در نزد هيچ هنري نمي تواند حتي بر يك حرف آن ايراد بگيرد. ديگر اين كه قرآن از موسيقي بسيار برتر است و اين خصوصيت را دارا است كه اصولاً موسيقي نيست. در نغمه هاي موسيقي گوناگوني صدا مد و طنين و نرمي و شدت و حركت هاي مختلفي كه همراهش مي شود به اضافه زير و بم و لرزش كه در زبان موسيقي بلاغت صدا مي نامند باعث خلجانات روحي مي شود. چنانچه اين جنبه از قرآن را در تلاوت مد نظر بگيريم در مي يابيم كه هيچ زباني از قرآن بليغ تر نيست و همين جنبه بر انگيزاننده احساسات آدمي است. با توجه به اين دست آورد، تشويق به تلاوت قرآن با صداي بلند نيز روشن مي شود.
اين فاصله ها كه آيات قرآن بدان ختم مي شوند تصويرهايي كامل از ابعادي است كه جمله هاي موسيقايي بدان ختم مي يابند. اين فاصله ها در درون خود با صداها تناسب بسيار دارد و با نوع صوت و شيوه اي كه صوت ادا مي شود يگانگي بي مانندي دارد واز جهتي اغلب اين فاصله ها با دو حرف نون و ميم كه هر دو در موسيقي معمول هستند يا با حرف مد پايان مي گيرند كه آن هم در قرآن طبيعي است.
كلمات قرآن كريم كه از حروفي تشكيل شده كه اگر يكي از آن بيفتد يا عوض شود يا حرف ديگري به آن افزوده شود. اختلالي پديد مي آيد و در روند وزن و طنين و آهنگ ضعفي آشكار مي شود و حس و گوش و زبان را با اشكال روبه رو خواهد كرد و سرانجام انسجام عبارت ها و زبدگي مخرج ها و مسندهاي حروف و پيوستگي آن را به يكديگر با اشكال روبه رو خواهد كرد و به هنگام شنيدن، ناهنجاري به همراه خواهد داشت. گفته اند: اين جنبه از اعجاز قرآن در درجه نخست به احساسات مبهمي بر مي گردد كه در قلب خواننده يا شنونده بر مي انگيزد. به عبارتي ديگر حروف به شكل بي نظيري در كنار هم قرار مي گيرند كه به هنگام شنيدن بدون وجود دستگاه هاي موسيقي و بدون وجود قافيه يا وزن و بحر چنين آهنگ با شكوهي از آن به سمع مي‌رسد.

نظم آهنگ دروني قرآن

«موسيقي بيروني » دست آورد صنايعي مانند قافيه سجع و تجزيه يا تقسيم سخن منظوم به مصراع هاي مساوي و اوزان و بحور قرار دادي است كه همگي قالب هاي مجرد لفظي و پيوسته به شمار ميآيند. اما «نظم آهنگ دروني» دست آورد جلالت تعبير و ابهت بيان پديد آمده از مغز كلام و كنه آن است. فاصله نوع نخست با نوع دوم نيز بسيار است؛ زيرا در نوع دوم زيبايي لفظ و شكوهمندي معنا ، پيوندي ناگسستني دارند و مؤانست ميان اين دو نوايي احساي انگيز پديد مي‌آورد و نسيمي روح نواز را به وزيدن وا مي دارد و درون آدمي را به خلجان مي نشاند.
استاد «مصطفي محمود» در بيان راز شگفت معماري قرآن كه در سبك خود بي نظير و در اسلوبش يگانه است، چنين مي گويد:« اين راز يكي از عميق ترين رازهاي ساختار كلامي قرآن است. قرآن نه شعر است و نه نثر و نه كلامي مسجع،‌بلكه قسمي معماري سخن است كه موسيقي دروني را آشكار مي سازد.»

خواندن قرآن با آواز خوش

در دستور تلاوت قرآن صداي خوش سفارش شده است و از قاري خواسته اند كه نكات ظريف تلاوت – اعم از كشيدن صدا و يا زير و بم آن و ترجيع قرائت و غيره را رعايت كند از جمله رسول گرامي اسلام مي فرمايند:
« زيباترين زيبايي ها ، يك موي زيباست و ديگري آواز و صداي دل كش.»
«قرآن را با آواز و نواب عرب بخوانيد و از آواز اهل فساد و گنهكاران كبيره پرهيز كنيد.» همچنين از امام رضا (ع) و او از پدر و نياكانش از پيامبر گرامي اسلام (ص) نقل است كه فرمود: « قرآن را با آواز خوش بخوانيد؛ زيرا آواز خوش زيبايي قرآن را افزون مي كند.»
سپس اين آيه را تلاوت كرد: « يزيد في الخلق ما يشاء »

وحدت موضوعي يا تناسب معنوي آيات

يكي ديگر از ويژگي هاي قرآن، وجود تناسب معنوي ميان آيات هر سوره است، گرچه يكجا نازل نگشته و به صورت پراكنده با فاصله هاي زياد يا كم نازل شده باشند. زيرا پراكندگي درنزول آيات كه به جهت مناسبت هاي گوناگون بوده اقتضا مي كند ميان هر دسته آياتي كه به مناسبت ديگري نازل گشته است رابطه و تناسبي وجود نداشته باشد و اين پراكندگي در نطول بايستي در چهره مجموع آيات هر سوره بخوبي هويدا باشد در صورتي كه با دقتي كه دانشمندن در محتواي سرتاسر كه هر سوره انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه هر سوره هدف يا هدفهاي خاصي را دنبال مي كند كه جامع ميان آيات هر سوره است و امروزه به نام « وحدت موضوعي» در هر سوره خوانده مي شود. همين وحدت موضوعي است كه وحدت سياق سوره را تشكيل ميدهد و مسأله اعجاز درهمين نكته است كه پراكندگي در نزول عدم تناسب را اقتضا مي كند با آن تناسب و وحدت سياق در هر سوره به خوبي مشهود است و بر خلاف مقتضاي طبع پراكندگي در نزول است!
دانشمندان بر اين مدعا دلايلي دارند از جمله تفاوت در عدد و كميت آيات سوره هاست. اكنون اين سؤال مطرح است كه اين اختلاف عدد در آيات سوره ها براي چيست؟ پاسخ: هر سوره هدفي را دنبال مي كند كه با پايان يافتن بيان هدف، سوره پايان مي پابد و اختلاف در عدد آيات هر سوره معلول همين علت است. اين اختلاف هرگز به صورت اتفاقي و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همين جهت است كه وحدت موضوعي يا وحدت سياق هر سوره را تشكيل مي‌دهد، يعني ميان آيات هر سوره را تشكيل مي دهد، يعني ميان آيات هر سوره يك رابطه معنوي و تناسب نزديك وجود دارد. مفسرين متأخر به اين حقيقت پي برده اند و در پي آنند تا به اهداف ويژه هر سوره دست يابند و تا حدودي نيز پيشرفت كرده اند.
متأخرين تأكيد دارند كه هر سوره داراي يك جامعيت واحدي است كه در انسجام و به هم پيوستگي آيات نقش دارد و اولين وظيفه مفسر، پيش از ورود به تفسير آيات، به دست آوردن آن وحدت جامع بر سوره است تا به خوبي بتواند به مقاصد سوره دست يابد.
به علاوه ، علماي بلاغت از دير زمان «حسن مطلع» و «حسن ختام» در هر سوره را از جمله محسنات بديعي قرآن دانسته بدين ترتيب كه هر سوره با مقدمه اي ظريف آغاز مي گردد و با خاتمه اي لطيف پايان مي يابد. البته اين سؤال پيش مي آيد: آيا مي شود كلامي با مقدمه اي شيوا و خاتمه اي زيبا مقصودي بس والا در ميان نداشته باشد؟ اين همان نكته اي است كه متأخرين بدان پي برده اند. استاد بزرگ علامه طباطبايي بر اين نكته اصرار دارد كه هر سوره صرفاً مجموعه اي از آيات پراكنده و بدون جامع واحدي نمي باشد، بلكه يك وحدت فراگير بر هر سوره حاكم است كه پيوستگي آيات را مي رساند.
تذكر: برخي علاوه بر تناسب آيات، مسأله تناسب سروه ها را نيز مطرح ساخته و خواسته اند ترتيب موجود ميان سوره ها را توفيقي بدانند و بلكه برخي از اين فراتر رفته آن را حكمت بالغه الهي گرفته شاهدي بر اعجاز قرآن در ترتيب سوره ها دانسته اند متذكر مي شويم كه هيچ تناسب معنوي ميان سوره ها با يكديگر وجود ندارد و هرگز ترتيب موجود بين سوره ها توقيفي نيست، بلكه پس از رحلت پيامبر گرامي (ص) بر دست صحابه از روي برخي مناسبت هاي اعتباري – مثلاً بزرگي و كوچكي سوره ها و از اين قبيل – انجام گرفته است.

نكته ها و ظرافت ها

از ويژگيهاي ديگر قرآن – كه مايه شگفتي عرب گرديد: دقت در به كار بردن نكات بديعي و ظرافت هاي سخن وري است. در قرآن انواع استعاره ها و تشبيه و كنايه و مجاز و نكته هاي بديعي در حد وفور به كار رفته است. با وجود آنكه در تمامي مواد چارچوب شيوه هاي متعارف عرب رعايت شده ولي مورد كاربرد با چنان ظرافت و دقت انجام شده كه موجب حيرت ارباب سخن ونكته سنجان عرب گرديده است. سخن دانان پذيرفته اند كه تشبيهات قرآني متين ترين تشبيهاتي است كه در كلام عرب يافت مي شود. اين تشبيهات جامع محاسن نكات بديعي بوده و رساترين بيان در ارائه فن ترسيم معناي شناخته شده است.
7. 778 كلمه وجود دارد كه تعداد ريشه هاي اصلي غير مكرر و اغلب ثلاثي آن 1/771 فقره است. جالب اينجاست كه خداوند از ميان اشكال گوناگون كلماتي كه داراي ثقالتي هستند، زيباترين آنها ره به كار مي برد، يا با ايجاد يك وزن طبيعي در داخل كلام و تنظيم نوعي نظم آرايي با هجايي، فشار و استرس را در كلام به نحوي مطلوب و معتدل مي رساند. ما اين بحث را در چند بخش دنبال مي كنيم.

اول : عدول

منظور از عدول اين است كه شما به جاي كلمه اي كه عادتاً و عرفاً به كار مي بريد، كلمه اي ديگر را مورد استفاده قرار دهيد. براي مثال در آيه « قيل يا ارض ابلعي ما ءك (هود ، 44) اصل اين بود كه خداوند مي فرمود: «اقول يا ارض: گفتم كه زمين آب خود را فرو برد»، ولي از آنجا كه آوردن «اقول» در ين آيه ضربه سختي به هنجار كلامي مي زد خطاب به « قيل» تغيير يافت. اتفاقاً اين تعبير و خاصيت از نظر آوايي ( نه از نظر معاني بياني) بقدري محسوس است كه هر خواننده عرب يا غير عربي آن را تشخيص خواهد داد.

دوم :انتخاب واژه ها

اگر در آيات قرآن دقت كنيم به حضور چند حرف بيش از ساير حروف به چشم مي خورد اين حروف عبارتند از :« م – ن – و – ه – ي – ل – ر» (به طور كلي حروف آرام متوسط داراي اكثريت هستند.) در ميان حركات هم حركت « آ» و «او» بيش از حركات «اي» و حركت « اَ » و «ا» بيش از «ا» هستند و همين اكثريت سبب مي گردد كه قرآن در مجموع بافت آرامي داشته باشد و مانند قالي ابريشمي ،‌زيبا و لطيف باشد؛ بر عكس اشعار ديگران « حيوه القلوب» مي نويسد : « كلام هر يك از بلغا را كه ملاحظه كنيد، البته اختلاف در فصاحت مي دارد و اگر يك فقره فصيح است فقره ديگر فضيح است و اگر يك بيت عالي است ،‌بيت ديگر واهي است .» دو نكته در اين باب با حروف مقطعه در آن سوره غلبه دارد بر تعداد همان حروف در جاهاي ديگر قرآن و به عبارت اصح : تراكم آن حروف در آن سوره بيشتر است ؛ به طوري كه حروف صاد و قاف و نون و يس و طه وامثال ذلك در سوره هاي نظير شان به طرز قابل توجهي زياد است. نكته دوم اين كه در انتخابات واژه هاي قرآن تا سر حد امكان از بهترين آنها استفاده شده يااز يك تعادل ساز بهده گرفته شده است:

سوم: استفاده از حركات

در بسياري از آيات قرآن ،‌ حركات بار مفهومي خاصي را به دوش مي كشند و حالتهايي چون شادماني ، غرور ، تقديم ، فتح و پيروزي، شكست، علو و برتري و ذلت و خفت را مي رسانند. مثلاً در سوره فيل ،‌اعتلاي نام پروردگار و پيروزي او و پستي و فرومايگي و شكست دشمنان مطرح است: « الم تر كيف فعل ريك به اصحاب الفيل» دقت كنيد كه هر جا كلمات مربوط به پروردگارند، كلمات با فتحه و هر جا مربوط به اصحاب فيل هستند با كسره همراه مي شوند. به طوري كه كلام از «الم» تا «ربك» به طرف بالا مي رود و ناگهان در «باصحاب الفيل» سقوط مي كند.« الم نجعل كيدهم في تضليل» خداوند در اينجا احتمالاً براي اينكه كيد دشمنان را قابل دفاع جلوه دهد. آن را مفتوح ولي متزلزل ساخته ؛ اما در في تضليل دوباره كلام سقوط مي كند. «فارسل (اوج) عليهم (سقوط) طيرا (اوج) ابابيل (سقوط) ترميهم بحجاره من سجيل (سقوط) فجعلهم (نمادي از پيچيده شدن كار دشمنان اسلام در هم كعصف مأكول (سقوط).

پي نوشت:

1 – فيليسين شاله ،‌شناخت زيبايي به نقل «روش نويسندگان بزرگ» ص25
2 – تولستوي، هنر چيست ، ص 56
3 – هربرت ريد ،‌معني هنر، ص 62 و 63
4 – محمد قطب ، منهج الفن الاسلامي
5 و 6 – زينولدز، براده ها ، حسن حسيني، ص 12و22
● منبع: سایت - ای رسانه

مقالات مشابه

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشكوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

ارتباط ذیل آیات با محتوای جملات در آیات سوره‌ آل عمران

نام نشریهقرآن در آینه پژوهش

نام نویسندهکریم علی‌محمدی, سمیه میرزایی

رويکرد ساختارشناسانه به سوره کهف

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, مرضیه ذاکری

اعتبارسنجی رهیافت‌های کشف استدلالی غرض سوره‌های قرآن

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, محمد خامه‌گر, محمدعلی رضایی کرمانی

وجوه تناسب در واحد منسجم سوره

نام نشریهحسنا

نام نویسندهکاظم قاضی‌زاده, علیرضا محمدپور گرجی