ترجمه تفسير گونه اشرف علي تهانوي و ارزيابي علمي آن

پدیدآورمحمد غزالی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1345 بازدید
ترجمه تفسير گونه اشرف علي تهانوي و ارزيابي علمي آن

محمد غزالي1
بزرگ‏ترين نعمت در روي زمين و در عرصه تاريخ، نعمت قرآن كريم است كه نزديك‏ترين وسيله ارتباط ميان بشر ناسوتي و عالم ملكوت به شمار مي‏رود. اين كتاب، كتاب خداست كه باطل از هيچ سوي در آن راه ندارد و معجزه جاودان الهي است و تحدي آن براي هميشه و تا پايان تاريخ پابرجاست و بشر از آوردن مانند آن ناتوان و طبع او به كلي در برابر آن قاصر است. به همين سبب، برگردان آن به زبان ديگر با حفظ فصاحت و بلاغت منحصر به فرد آن ممكن نيست، زيرا اين كار، انتقال يك سلسله مفاهيم نامتناهيِ الهي به عقل متناهي انسان و زبان بشر است كه مقيّد به حدود زمان و مكان و حجاب‏هاي نفساني و محدوديت‏هاي ناشي از محيط فرهنگي و اجتماعي است.
اما يكي از سنت‏ها و رحمت‏هاي الهي بربندگانش اين است كه ارزش كارها و تلاش‏هاي انساني را به اخلاص و حسن نيت مقرون ساخته و آن را به حصول نتيجه و رسيدن به هدف مربوط نكرده است؛ چرا كه خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمي‏كند و او را جز در برابر نيتش مورد بازخواست قرار نمي‏دهد، و همين انگيزه است كه علماي رباني را در شرق و غرب عالم و در زمان‏هاي گوناگون وادار كرده است كه دست به ترجمه قرآن بزنند و تعاليم قرآن را ميان مردم منتشر سازند.
دشواري‏هاي ترجمه قرآن كريم به زبان‏هاي مختلف، متفاوت است؛ مثلاً مشكلات ترجمه قرآن به زبان‏هاي غربي با مشكلات ترجمه آن به زبان‏هاي اسلامي كه در محيط فرهنگ اسلامي تكامل يافته‏اند فرق دارد. زبان‏هاي اروپايي، از انديشه‏هاي مسيحي و يهودي و فرهنگ يوناني و رومي تأثير پذيرفته‏اند، و اين تأثير پذيري، ترجمه مفاهيم قرآن به اين زبان‏ها را با حفظ اصالت و عمق و دقت معني دشوار مي‏سازد، زيرا مترجم چاره‏اي جز اين ندارد كه همان تعبيرها و اصطلاحاتي را به كار ببرد كه مفاهيم خاص خود را دارند و كمتر از مفاهيم فرهنگي و ديني غربي‏ها فاصله دارند.
در مقابل، كسي كه قرآن كريم را به زبان‏هاي اسلامي، مانند تركي، فارسي و اردو ترجمه مي‏كند با بسياري از اين مشكلات رو به رو نيست، چون طبيعت اين زبان‏ها، رنگ عقايد و افكار و تمايلات عقلي و ذوق اسلامي به خود گرفته است. با اين حال، گاه مترجم به علت كمبود واژگان و صيغه‏ها و يا به علت كاستي‏هاي مربوط به دلالت الفاظ يا جنبه‏هاي بلاغي كلام، در رساندن مفاهيم دقيق قرآني با مشكل مواجه مي‏شود.
ترجمه قرآن كريم پيش از هر چيز گونه‏اي از يك تفسير جدّي است. قابل تصور نيست كه كسي به ترجمه كتاب خدا به زباني دست بزند و به خوبي از رسالت قرآن آگاه نباشد و در درك مفاهيم قرآن و تصور معاني آن در ذهن خود كوشش نكند. چه بسيارند آياتي از قرآن مجيد كه با واژه‏هايي اندك، بر معاني بلندي دلالت دارند. طبيعي است كه هيچ مترجمي بدون تعمّق در تفاسير به آن مفاهيم بلند دست نمي‏يابد.
ترجمه‏هايي كه از قرآن كريم در شبه قاره هند منتشر شده‏اند فراوانند، و شايد بتوان گفت كه نخستين ترجمه قرآن به زبان ديگر، ترجمه آن به زبان سندي قديم بوده كه در قرن سوم هجري در بلاد سند صورت گرفته است، و كسي كه در اين كار ارزشمند بر ديگران سبقت گرفت مولانا اسلامي بود؛ چنان كه تاريخ نگار قديمي، علي كوفي، در كتاب خود به نام فتحنامه يا فتح السند كه در قرن هفتم تأليف شده، ضمن شرح ماجراي فتح سند به دست محمد بن قاسم ثقفي، برادرزاده حجاج بن يوسف ثقفي در عهد خليفه اموي وليد بن عبدالملك، بدان اشاره كرده است.2 پس از اين ترجمه، از سال 1719م (1131ق به بعد)، ترجمه قرآن كريم به زبان اردو آغاز شد، و اين هنگامي بود كه قاضي محمد معظم سنبهلي به اين كار مبارك اقدام كرد. در آن دوران، واژه‏هاي عربي و فارسي بيش از واژه‏هاي هنديِ محلي بر زبان اردو غلبه داشت.3 پس از آن، شاه ولي اللّه‏ دهلوي (1176ق) قرآن كريم را تحت عنوان فتح الرحمن في ترجمة القرآن به زبان فارسي ترجمه كرد. اكنون با اين كه دو قرن و نيم از تاريخ آن گذشته است، اين ترجمه همچنان در ميان فارسي زبانان متداول است. كار شاه ولي اللّه‏ را دو فرزندش شاه عبدالقادر (1243ق / 1828م) و شاه رفيع‏الدين (1249ق / 1833م) دنبال كردند و قرآن را به شيوه‏اي ساده و روان به زبان اردو درآوردند كه ترجمه شاه عبدالقادر مورد قبول عموم قرار گرفت و اين كار با بركت در حالي كه بيش از صد و پنجاه سال از تحقق آن مي‏گذرد، همچنان مورد استفاده مردم در درك پيام قرآن كريم قرار دارد.
اهتمام علماي مسلمان در هند به ترجمه قرآن كريم به زبان اردو استمرار يافت تا جايي كه تا كنون قرآن بيش از هزار بار به زبان اردو ترجمه شده است.4 از جمله اموري كه علماي هند را به ترجمه قرآن كريم به زبان اردو تشويق كرد، يكي اين بود كه بيش از پنجاه درصد از واژه‏هاي قرآن كريم در زبان اردو به كار مي‏رفت، و شايد مبالغه نباشد اگر بگوييم كه با وجود مشكلات و دشواري‏هاي گوناگون، آسان‏ترين زبان براي ترجمه قرآن زبان اردوست؛ چون اين زبان با وجود تأثيراتي كه بر اثر همزيستي درازمدّت اردو زبانان مسلمان با هندوان بت پرست از زبان هندي پذيرفته، هنوز هم طبيعت اسلامي و حالت ديني خود را حفظ كرده است. البته اين بدان معني نيست كه در ترجمه اردو هيچ مشكلي وجود ندارد، زيرا ميان زبان عربي و اردو در قواعد صرف و نحو و اسلوب انشا تفاوت‏هاي روشني وجود دارد. به عنوان مثال، در زبان عربي، در مقام تأكيد، ضمير تكرار مي‏شود، مانند انه هو يُبدئُ ويعيد (بروج / 13)، انك انت العزيز الحكيم (بقره / 129)، انني انا اللّه‏ (طه / 14)، انا نحن نحيي ونميت (ق / 43) وغيره. برگردان اين مفاهيم تأكيدي به زبان اردو و يافتن مترادفات آن در اين زبان ممكن نيست، زيرا اردو اين ادوات تأكيد را ندارد و طبعا مترجم مجبور است تعبير خاصي به كار ببرد كه مقصود قرآن را برساند.
همچنين در زبان اردو براي زمان‏هاي حال و مستقبل صيغه‏هاي مستقلي وجود دارد و صيغه‏اي كه معناي فعل مضارع عربي را برساند موجود نيست؛ بنابراين مترجم مجبور است صيغه خاصي بسازد كه معناي حال يا مستقبل را برساند. نيز در كلام عربي در حالت‏هاي خاصي، فعل در جمله يا به صورت همان فعل و يا به صورت اسم يا مصدر يا صفت از همان ماده تكرار مي‏شود، مانند: اَن تميلوا ميلا (نساء / 27)، فرضتم لهن فريضة (بقره / 237)، مكر مكرتموه (اعراف / 123)، يخرجكم اخراجا (نوح / 18)، واخرجني مخرج صدق (اسراء / 80). اين تعبيرهاي قرآني در اوج بلاغت عربي است، ولي نقل آنها به زبان اردو به همين صورت مفيد فايده نيست و مترجم ناگزير تلاش مي‏كند تا در حدود امكانات لغوي و بلاغي زبان اردو جملاتي بسازد كه مفاهيم ياد شده را در اين زبان برساند، و طبعا انتقال اين مفاهيم جز در حدي كه زبان اردو اجازه مي‏دهد، امكان‏پذير نيست.
همچنين در قرآن كريم واژه‏هايي را مي‏بينيم كه معناي آنها نزديك به هم است و مفاهيم دقيقي دارند، ولي در زبان اردو و بسياري از زبان‏هاي ديگر نمي‏توان براي آنها معادلي پيدا كرد؛ مانند: حيّه، جانّ و ثعبان، و مانند بعير، جمل و ابل، و مانند اوقات مختلف روز كه در قرآن آمده است از قبيل: بكرة، اصيل، ضحي، غسق، فجر، صبح، غدوّ، عشية، ظهيرة، عصر. در زبان اردو براي اين ده كلمه واژه‏هاي خاصي وجود ندارد. بديهي است كه نقل كلام معجزآساي خداوند به زبان بشر كار آساني نيست و انجام اين كار تنها درخور كسي است كه در بررسي‏هاي قرآني و علوم عربي يد طولايي دارد و عمر خود را صرف تعمّق در كتاب خدا كرده است.

ترجمه اشرف علي تهانوي

ما ترجمه امام اشرف علي تهانوي (1362ق / 1943م) را از آن جهت براي بررسي انتخاب كرديم كه اين شخصيت بزرگ، جايگاه والاي علمي و تأثير ديني گسترده‏اي در محيط فرهنگي اسلامي هند در قرن بيستم داشت. ترجمه او ويژگي‏ها و مزايايي دارد كه در كمتر ترجمه‏اي از ترجمه‏هاي متعدد پس از آن ديده مي‏شود.
اشرف علي تهانوي در سال 1280 ق در «تهانه بهون» يكي از روستاهاي دهلي در خانواده‏اي كه ريشه در علم و جهاد داشت و نسبت آن به عمر بن خطاب مي‏رسيد، ديده به جهان گشود. او از بزرگان علماي عصر خود در هند و حجاز علم آموخت و شصت سال از عمر خود را در تدريس و تبليغ و ارشاد مردم صرف كرد، و حدود نهصد عنوان كتاب و رساله، با حجم بزرگ و كوچك، درباره مهم‏ترين مسائل اسلامي از قبيل تفسير، حديث، فقه، كلام، تصوف، اخلاق و اصلاحات اجتماعي تأليف كرد. نوشته‏هاي او اين امتياز را دارد كه ميان روش‏هاي عقلي و روش‏هاي روحي جمع كرده است، زيرا كه دل‏ها را مخاطب قرار مي‏دهد و بر عقل‏ها چيره مي‏شود.
دانشمندان و متفكران بزرگ اسلامي همراه با ديگر مسلمانان هند، تهانوي را مورد توجه قرار دادند و از كتاب‏ها و روش‏هاي اصلاحي و تربيتي او استفاده كردند. برخي با خواندن كتاب‏هاي او و برخي با فراگيري دانش از او بهره جستند. از اين گذشته تهانوي در استقلال پاكستان و هدايت اين حركت بر اساس نظريه سياست اسلامي نقش مهمي بر عهده داشت.
تهانوي ترجمه و تفسير قرآن را در سال 1326ق به انجام رسانيد و آن را تحت عنوان بيان القرآن در همان سال منتشر كرد. بعدها در سال 1353ق آن را با تجديد نظرهايي چاپ نمود. پس از درگذشت او در سال 1362ق اين اثر ده‏ها بار چاپ شد و مورد استقبال فراوان اهل علم قرار گرفت و در ميان مسلمانان هند شهرت بسياري يافت و مردم در فهم رسالت قرآن از آن استفاده كردند. همچنين گروهي از مفسراني كه پس از انتشار بيان القرآن كتاب نوشتند به اين اثر توجه داشتند. از همه مهم‏تر شيخ عبدالماجد دريابادي بود كه تفسيري به زبان اردو و تفسير ديگري به زبان انگليسي در چند جلد نوشت.
بيان القرآن فقط يك ترجمه نيست، بلكه تفسير روشني از كتاب خداست كه ابعاد فقهي، كلامي، تصوف و بلاغت در آن مورد توجه قرار گرفته است. مؤلف در اين تفسير به برخي از شبهه‏هاي عقلي كه بر اثر تفكرات مادي غرب در ميان مردم پديد آمده بود پاسخ داده است. تفسير او اين امتياز را نيز دارد كه مسائل اجتماعي مسلمانان را مورد توجه قرارداده و مسلمانان را به ايجاد يك جامعه اسلامي براساس روش‏هاي اخلاقي و روحيِ والا تشويق كرده است. ما در اين جا درصدد بيان ويژگي‏هاي اين تفسير نيستيم؛ تنها هدف ما در اين فرصت ذكر مزاياي اين ترجمه است كه بخش مهمي از اين تفسير را تشكيل مي‏دهد.
اشرف علي در مقدمه بيان القرآن مي‏گويد: چيزي كه مرا به اين كار واداشت اين بود كه احساس كردم مسلمانان به تفسيري احتياج دارند كه نيازهاي علمي آنان را تأمين كند و از حشو و زوايد خالي باشد.5 اين امتياز، در ترجمه او نيز وجود دارد، زيرا ترجمه او خلاصه فهم او از قرآن است و در عين حال ترجمه‏اي ساده و آسان به شمار مي‏رود. ما در ميان مترجمان قرآن به زبان اردو دو روش را ملاحظه مي‏كنيم: يكي اكتفا كردن به حداقل كلماتي كه به متن قرآن نزديك باشد، مانند ترجمه شاه عبدالقادر كه قبلاً به آن اشاره كرديم، و ديگر ترجمه آزاد كه بدون پاي‏بندي به الفاظ، مدلول قرآن را مي‏رساند، مانند ترجمه شيخ ابوالاعلي مودودي در تفسيري به نام تفهيم القرآن. تهانوي در ترجمه خود هر دو روش را جمع كرده است. او تا حدّ ممكن الفاظي را كه به متن قرآن نزديك‏تر است، انتخاب كرده و در مواردي كه احتياج به توضيح بوده شرح مختصري ميان پرانتز در داخل متن اردو آورده است. او اين كار را به ويژه در مواردي كه آيه احتمالات متعددي دارد، انجام داده و به همين سبب كتاب را به «تفسير مختصر» يا «ترجمه مفصل» نام نهاده است.6 تهانوي مانند بسياري از مفسران ديگر به بيان ارتباط هر سوره با سوره قبلي همت گمارده و علاوه بر اين، مضمون هر آيه را با آيه قبل ارتباط داده است، و اين نكته اخير كاري است كه بسياري از مفسران به آن ملتزم نبوده‏اند و از ميان مترجمان كمتر كسي آن را رعايت كرده است.
از مزاياي ديگر اين ترجمه تفسير گونه، پاسخگويي به بسياري از شبهاتي است كه پيرامون مفاهيم برخي از آيات قرآني به ذهن خوانندگان مي‏رسد. البته تهانوي تنها شبهه‏هايي را پاسخ مي‏دهد كه مستند به دليل صحيحي مانند آيه قرآن يا حديث صحيح يا عقل و حسّ باشد؛ از اين رو به شبهه‏هايي كه از اين محدوده خارج‏اند پاسخ نمي‏دهد و مي‏گويد: در ردّ اين شبهه كافي است كه از طرف مقابل دليل بخواهيم.7 او در ترجمه تفسيرگونه خود، به شبهه تصريح نمي‏كند، بلكه براي ردّ آن از طريق «دفع دخل مقدر» وارد مي‏شود و بدين‏گونه است كه بسياري از شبهه‏ها خود به خود رفع مي‏شوند. به عنوان مثال، به ترجمه آيه «يا عيسي انيّ متوفّيك ورافعك اليّ» بنگريد كه چنين ترجمه شده است: «به زودي تو را در وقت خود مي‏ميرانم ولي اكنون تو را به سوي خود بالا مي‏برم». اين تعبير در زبان اردو، ادعاي كساني مانند گروه قادياني را كه در زنده بودن عيسي تشكيك مي‏كنند، نقض مي‏كند.
توجه كنيم كه تهانوي در ردّ اين شبهه‏ها از مرز انديشه‏ها و آراي دانشمندان گذشته خارج نشده است؛ كاري كه برخي از مفسران در قرن بيستم انجام داده و به هنگام تأويل مفاهيم غيبي قرآن كريم، بر اساس انديشه مادي غرب كه از قرن نوزدهم ميلادي در برخي پديد آمد عمل كرده‏اند.
شايد تهانوي نخستين كسي بود كه با جرأت گفت علوم طبيعي و نتايج آن ظنّي و موقت است و دست برداشتن از مفاهيم ثابت قرآن جهت هماهنگي با مطالب ظنّيِ علوم تجربي روا نيست. در عين حال او بيان آن دسته از نتايج علمي را كه ثابت شده و با ظاهر مفاهيم قرآني هماهنگ است و پژوهشگر مسلمان بدون تكلف به آن دست مي‏يابد، بي‏اشكال مي‏دانست و آن را به منظور نزديك ساختن رسالت قرآن به انديشه‏هاي معاصر روا مي‏شمرد.
تهانوي در فهم مراد كلام خدا، به چيزي كه خارج از حد ضرورت باشد اعتنا نكرده و در ترجمه خود از محدوده تفسير روايي بيرون نرفته و از آراي مفسران جديد كه با تفسير پيشينيان مغايرت داشته پيروي نكرده و اگر در ميان آراي پيشينيان اختلاف نظري ديده، قولي را كه به روايت صحيح يا به مقتضاي شيوه عربي نزديك‏تر است ترجيح داده است. نيز در ترجمه خود در برابر سطح درك خوانندگان، كه طبعا متفاوت است، شيوه خاصي برگزيده و در به كارگيري لغات عمومي آن چنان مبالغه نكرده است كه ترجمه كلام خدا را در حد يك كتاب معمولي پايين بياورد؛ و در عين حال واژه‏هاي سنگين و غريبي را نيز كه فهم آن براي مردم معمولي دشوار است به كار نمي‏برد. اتخاذ اين شيوه كه در عين سادگي مطابق با معيارها نيز هست، ترجمه او را به صورت ترجمه‏اي كم نظير درآورده كه براي عموم مردم با تفاوت‏هايي كه در فرهنگ ديني دارند، سودمند است. بزرگان علما در شبه قاره هند به اين حقيقت گواهي مي‏دهند و در اين جهت به برتري تهانوي نسبت به مترجمان ديگر قرآن اعتراف دارند.
تهانوي براي كساني كه درصدد ترجمه قرآن هستند پانزده شرط تعيين كرده و آن شرايط را در تعليقه‏اي كه بر ترجمه شيخ نذير احمد دهلوي از معاصرانش8 نگاشته بيان نموده است. شرايط مزبور عبارتند از:
1. مترجم بايد زبان عربي را بداند به گونه‏اي كه بتواند معاني قرآن را مستقيما و بدون كمك از ترجمه‏هاي ديگر، ترجمه كند.
2. در علوم لغت عربي، مانند صرف، نحو، بلاغت و فقه اللغه تخصص داشته باشد، به گونه‏اي كه ترتيب كلمات و تركيب آنها و شناخت روش‏ها و دقايق كلام عربي براي او ممكن باشد.
3. فهم و بررسي او منحصر به مفاهيم لغوي كلمات نباشد، بلكه بايد اطلاع كاملي از اصطلاحات شرعي داشته باشد.
4. علم الحديث را از اساتيد خبره ياد گرفته باشد تا شأن نزول‏ها را كه مستند به احاديث نبوي هستند به خوبي بشناسد.
5. از مذاهب فقها و مجتهدين به طور كامل آگاهي داشته باشد تا در تفسير آيات الاحكام چيزي بر خلاف اجماع نگويد.
6. عقايد اسلامي را به تفصيل بداند و در علم كلام خبير باشد تا فهم خود را از عقايد فرقه‏هاي بدعت گذار حفظ كند.
7. از آراي مفسراني كه در علم تفسير اهل تحقيق‏اند آگاهي داشته باشد تا موارد نسخ را كه توجه به آنها در ترجمه لازم است، بشناسد.
8. با علم اصول و علوم عقلي، حداقل تا آن اندازه آشنا باشد كه بتواند براي آراي خود در ترجمه و تفسير دليل اقامه كند.
9. در مواردي كه به تأويل آيات مربوط مي‏شود و درك معناي آيات مشكل است و يا آيه مفاهيم گوناگوني دارد و يا نياز به رفع تعارض يا بيان نسخ يا تفسير مبهم يا تفصيل مجمل است، تنها به ترجمه بسنده نكند، بلكه اين موارد را در پاورقي توضيح دهد.
10. زباني را كه مي‏خواهد قرآن را به آن زبان ترجمه كند، كاملاً بداند و از علم لغت اطلاع داشته باشد و مهارت‏هاي لازم را در نويسندگي و انشا داشته باشد.
11. اخلاقي نيكو و عقيده‏اي درست داشته باشد تا از بدعت‏گذاري دوري كند و از پيروي هواي نفس و خيانت در اظهار حق بركنار باشد.
12. ميان علماي مورد اطمينان زمان خود مقبوليت داشته باشد.
13. با ذكاوت و هوشمند باشد تا اقوال مختلف را به روشني درك كند و در دفع شبهه‏هاي مخالفان، در بالاترين حد، دقت علمي داشته باشد.
14. ملتزم باشد كه ترجمه قرآن را در كنار متن عربي قرآن بياورد.
15. در فهم شخصي خود تكبر نكند و به رأي خود مغرور نباشد تا آمادگي آن را داشته باشد كه در مواردي كه اطمينان خاطر ندارد، به اهل دانش و آگاهي مراجعه كند، و هر كجا چيزي را نفهميد، از استفاده از علماي معاصر و تصحيح اشتباهات خود، خودداري نكند.
تهانوي بر ضرورت وجود همه اين شرايط در مترجم قرآن تأكيد دارد و كمبود هر يك از آنها را با گناه و خطا برابر مي‏داند.9 وي در استنباط احكام فقهي بر اساس مذهب حنفي عمل مي‏كند و در موارد ضروري، در حاشيه، به مذاهب ديگر نيز اشاره دارد. در مسائل كلامي، پيرو مذهب ماتريدي است و درباره تقليد از گذشتگان سخن لطيفي دارد و مي‏گويد: «من در مسائل مقلّدم، ولي در تقليد محقق هستم.» درباره موضوعات مربوط به شبهه‏هاي كلامي و ردّ آنها نيز مي‏گويد: «اصول اسلام از توحيد و نبوت همه بر پايه‏هاي عقلي سالم مبتني هستند، همان گونه كه قرآن به طور مكرر با تعبير «يعقلون» به اين معني اشاره كرده است، ولي ضرورت ندارد كه فروع استنباط شده از اين اصول هم مبتني بر عقل باشد و در عين حال با دليل قطعي‏اي كه با عقل ثابت شده است تنافي نداشته باشد. بسيار اتفاق مي‏افتد كه جوانان از رهگذر خلط اين دو مطلب گمراه مي‏شوند و به ضلالت و انحراف از دين كشيده مي‏شوند».10 بنابر آنچه گذشت، مي‏توان گفت كه اين ترجمه تفسيرگونه ارزش علمي خاصي دارد و كارهاي ديگر در اين زمينه به پاي آن نمي‏رسد. گذشته از ويژگي‏هاي علمي روشني كه اين ترجمه را در ميان ترجمه‏هاي ديگر اردو متمايز مي‏سازد، در اين جا نكته ديگري نيز هست كه اهميت آن از نكته قبلي كمتر نيست، و آن اين كه خداوند در قبول اعمال مردم سنت‏هايي دارد، و با اين كه فهم محدود انسان نمي‏تواند به حقيقت اين سنت‏ها پي ببرد، ولي بنابر آنچه صريحا در قرآن و احاديث نبوي آمده مي‏توان گفت كه يكي از مهم‏ترين علل قبولي اعمال نزد خداوند، اخلاص نيّت و ميزان عروج بندگان در اخلاص است، به گونه‏اي كه بنده در پيشگاه پروردگار بر پله‏هاي قبولي بالا رود. در اين صورت است كه رحمت الهي به سوي او سرازير مي‏شود و نداي رباني در ملأ اعلي صادر مي‏شود كه عمل او قبول شده و ميان مردم انتشار يافته و سود آن به مردم رسيده و فوايد آن در ميان نسل‏ها استمرار يافته و مردم در طول قرن‏ها از آن استفاده مي‏كنند.
و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض.11 اليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه.12 از نشانه‏هاي اخلاص تهانوي اين است كه او با وجود كثرت تأليفات ــ كه به نهصد اثر چاپ شده مي‏رسد ــ براي كارهاي علمي خود پاداش مادي نخواسته است و چاپ و نشر كتاب‏هاي خود را كاملاً آزاد گذاشته و براي هيچ چاپي حقي طلب نكرده است. شايد با اين كار به هدف خود برسد و كار او نزد پروردگارش مورد قبول واقع شود، و اين مرتبه‏اي است كه ديگران كه پاداش دنيوي را بر پاداش اخروي مقدم مي‏دارند، به آن نمي‏رسند. راستي ما نمي‏دانيم كه اگر پاداش‏هاي دنيوي را بيشتر در نظر بگيريم، آيا در آخرت هم بهره‏اي خواهيم داشت يا نه؟

پی نوشت ها:

1. اين مقاله در سال 1419ق برابر با 1998م، در سميناري كه در دانشگاه آل البيت اردن پيرامون ترجمه قرآن به زبان‏هاي خارجي برگزار شد، به زبان عربي ارائه گرديده است. اينك ترجمه فارسي آن به قرآن پژوهان تقديم مي‏شود. باشد كه آنان را سودمند افتد.
2. رجوع شود به كتاب فتح السند، تحقيق ن. ا. بلوش، دمشق، 1991م.
2. رجوع شود به كتاب فتح السند، تحقيق ن. ا. بلوش، دمشق، 1991م.
3. رجوع شود به كتاب استاد احمدخان با عنوان قرآن كريم كي اردو تراجم، اسلام آباد، 1987م، ص 12.
4. همان، صص 23-270. مؤلف فهرست كاملي از اين ترجمه‏ها را ارائه كرده است. ناگفته نماند كه پس از انتشار اين كتاب در سال 1987م ترجمه‏هاي ديگري نيز منتشر شده است.
5. بنگريد به: بيان القرآن، اشرف علي تهانوي، كراچي، پاكستان، مطبعه غلام علي، بدون تاريخ، ج 1، ص 3، مقدمه مؤلف.
6. همان، مقدمه مؤلف، ص 5.
7. همان، ص 5-6.
8. بنگريد به: اصلاح ترجمه دهلوي، از اشرف علي تهانوي، كانپور هند، 1911م.
9. رجوع شود به: الدراسة التحليلية لتفسير بيان القرآن، دكتر ريحانه ضياء صديقي، دهلي، 1991، صص 134-136.
10. همان، صص 151-152.
11. سوره رعد، آيه 17.
12. سوره فاطر، آيه 10.