share
1401/03/17
در نشست علمی «عدم محوریت قرائات هفتگانه در اثبات تواتر» مطرح شد
احمدی: قرائات سبعه غیرمتواتر و بی‌اعتبار است/ یوسفی مقدم: بین قرآن و قرائات تفاوت هست
در نشست علمی «عدم محوریت قرائات هفتگانه در اثبات تواتر» حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله احمدی تأکید کرد: قرآن و قرائت واحد آن یعنی قرائت جبرئیل بر پیامبر(ص) متواتر است. از این رو قرائات سبعه بی‌اعتبارند و خواندن آن در نماز موجب بطلان نماز خواهد شد. همچنین حجت‌الاسلام یوسفی مقدم گفت: این سخن که قرائت جز با تواتر ثابت نمی‌شود دقیق نیست. از این رو باید بین حقیقت قرآن و قرائات فرق بگذاریم.

به گزارش پرتال جامع علوم و معارف قرآن به نقل از ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله احمدی، استاد سطح خارج حوزه و نویسنده کتاب «پژوهشی در علوم قرآن»، شامگاه ۱۱ خردادماه در نشست علمی «عدم محوریت قرائات هفتگانه در اثبات تواتر» گفت: قرآن کریم قطعی‌الصدور است و این صدور قطعی، اجماعی فریقین است. قرآن بدون تواتر ثابت نمی‌شود و ثبوت آن هم با یک اِعراب و یک قرائت متواتر است که آن قرائت با ظن و خبر واحد ثابت نمی‌شود.

وی با بیان اینکه مرحوم بلاغی در تفسیر آلاءالرحمان گفته است که ماده و صورت قرآن با تواتر  ثابت شده و  قرائت‌های مختلف از جمله قرائت قراء سبعه هیچ تاثیری بر آن ندارد، اضافه کرد: منشأ تواتر، قرائت (لفظی) عموم مردم است و با قرائت چند نفر قابل اثبات نیست. قرآن نسل به نسل منتقل شده است و این انتقال از طریق الفاظ قرآن و بر اساس قرائت عموم مردم و سینه به سینه بود و حتی قرائت حفص از عاصم هم نمی‌تواند تأثیری بر آن داشته باشد.

اتفاق نظر درباره نزول قرآن بر یک قرائت واحد 

استاد سطح خارج حوزه با بیان اینکه مفسران، متکلمان و فقها اتفاق نظر دارند که قرآن بر یک قرائت نازل شده است، تصریح کرد: مرحوم طبرسی در مجمع البیان گفته که قرآن بر حرف واحد نازل شد. صاحب جواهر هم فرموده که ضروری مذهب این است که قرآن به حرف واحد نازل شده است و صاحب مدارک و حدائق و زمخشری هم چنین نظری دارند. فخر رازی هم در تفسیر کبیر به این مورد اشاره کرده است.

وی با تأکید بر اینکه قرآن با یک قرائت متواتر است نه بیش از یک قرائت و نه غیر از این قرائت، اظهار کرد: اصل اولی که قرآن فقط یک قرائت باید داشته باشد براساس قاعده است و دلیل نمی‌خواهد، ولی ما دلایلی آورده‌ایم: اولین دلیل، عقلی است، یعنی منظور از قرائت متواتر، قرآن ملفوظ است نه مکتوب و نیز قرآنی که از مبدأ وحی بر پیامبر(ص) نازل شد و ایشان بر مردم خواندند.

قرائت قرآن همانند آن متواتر است

احمدی بیان کرد: تلفظ قرآن یک مرتبه آن هم همراه با اعراب بوده و اعراب آن حتمی است، زیرا تکلم با هر زبانی نیازمند اعراب است. همچنین قرآن یک مرتبه بیشتر بر پیامبر(ص) نازل نشد. از این رو چون قرآن متواتر است، قرائت آن هم قطعاً متواتر است.

وی با بیان اینکه اختلاف قرائات از دوره خود پیامبر(ص) پدید آمد و ایشان با آن مقابله کردند، ادامه داد: دو نفر نزد پیامبر آمدند و هر دو قرائت خود را به پیامبر(ص) نسبت دادند. ایشان ناراحت شدند و پیامبر(ص) برای منع قرائت‌های مختلف تذکر دادند. همچنین در چند روایت بر این مورد تأکید شده است؛ از جمله روایت «ان القرآن واحد نزل من عند واحد.»

تأکید امام صادق(ع) بر نزول قرآن بر یک قرائت

استاد سطح خارج حوزه با بیان اینکه برخی روایات، برای فقها منشأ خلط شده و به هیمن دلیل اختلاف قرائات را جایز دانسته‌اند، گفت: امام صادق(ع) فرمودند که این اختلافات از ناحیه روات است. از امام صادق(ع) سؤال شد که مردم می‌گویند قرآن بر سبعة احرف نازل شده، ولی امام فرمودند: «کذبوا اعداءالله»؛ کسانی که این سخن را می‌گویند دروغگو هستند و قرآن حرف واحد من عند واحد است.

وی اضافه کرد: در روایت دیگری در نزد امام صادق(ع) از قرآن و قرائت ابن مسعود، که شیعه و محب اهل بیت(ع) بود، سخن به میان آمد و امام صادق(ع) فرمودند که اگر ابن مسعود هم بر قرائت ما نباشد گمراه است. امام فرمودند که ما بر قرائت ابی بن کعب هستیم، چون سیدالقراء بود.

خطای فقها در اختلاف قرائات

نویسنده کتاب «پژوهشی در علوم قرآن» گفت: در روایت دیگری آمده است که فردی قرائات مختلفی داشت. وقتی امام صادق(ع) چنین قرائتی را شنیدند، فرمودند دست بردار و بایست. چرا اینطور می‌خوانی و ادامه دادند: «اقراء کما یقرء الناس». برخی فقها فکر کرده‌اند که مراد امام همان قرائات سبعه است، در حالی که در دوره امام صادق(ع) قراء سبعه وجود نداشتند و این برداشت‌های اشتباه از سوی برخی از فقها مشکلات زیادی را ایجاد کرده است. از این رو فقیه ابتدا باید به قرآن مسلط و بعد وارد فقاهت شود.

احمدی بیان کرد: قراء سبعه، که ما سنگ آنها را بر سینه می‌زنیم، کسانی چون عبدالله بن کثیر مکی هستند که از قراء طبقه سوم است. ابوعمر بصری، حمزه، نافع و کسائی کوفی و ... همه از قراء طبقه سوم و چهارم بودند و در قرن سوم زندگی می‌کردند. ورش جزء طبقه چهارم قراء در سال ۱۹۷ وفات کرد و قالون جزء طبقه ۵ است؛ زمان تولد قراء سبعه به زمان رسول الله و حتی به دوره ائمه(ع) هم نمی‌رسد. همچنین قرائت قراء سبعه تا سال ۲۶۰ مطرح نبود و علت مطرح شدن قرائت آنان به اوایل قرن چهارم و یک بخشنامه برمی‌گردد.

استاد حوزه علمیه اظهار کرد: ابن مجاهد، وزیر ارشاد عباسیان، بدون ملاک هفت قاری را انتخاب و به همه بلادها بخشنامه کرد که مردم فقط باید به این هفت طریق بخوانند و غیر از آن نخوانند؛ از این دوره قرائت قراء سبعه مشهور شد نه اینکه متواتر شده باشد.

وی درباره قرائت حفص از عاصم هم گفت: قرائت عاصم با دو واسطه به قرائت امیرالمؤمنین(ع) می‌رسد. در مورد خود عاصم در تراجم شیعه و سنی هیچ اثری از او نیست و نه ممدوح است و نه مذوم، ولی همه او را پذیرفته‌اند و ما هم عاصم را قبول داریم، ولی حفص، ترجمه و شرح حالش در رجال آمده است؛ مرحوم آیت‌الله خویی، که خبره حدیث و رجال بودند، او را کذاب و جاعل حدیث می‌داند. بنابراین این قرائت هم هیچ اعتباری ندارد و کسانی که سنگ حفص از عاصم را به سینه می‌زنند مایه تأسف است به خصوص سازمان دارالقرآن. البته عاصم به برکت وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) و شاگردش سلمی، قرائتش در بسیاری از موارد منطبق بر قرائت متواتر است، ولی در دو مورد عاصم به روایت حفص از متواتر فاصله گرفته یکی آیه ۱۸ انفال است که در آن واژه «کید» را مفتوح خوانده که باید مکسور باشد و نیز در آیه «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ...» آن را قِرن یعنی با کسر قاف خوانده است که درست نیست. در این دو مورد قرائت او متداول نشد. پس ملاک قرائت عمومی مردم است که سینه به سینه و شفاهی متواترا به دست ما رسیده است.

استاد حوزه با اشاره به فرمایش امام صادق(ع) مبنی بر اینکه ما قرائت ابی بن کعب را قبول داریم، تأکید کرد: امام صادق(ع) نمی‌گوید که قرائت ابی بن کعب به عنوان یک شخص ملاک است، بلکه چون قرائت او قرابت بسیار زیادی با قرائت اصلی و متواتر دارد و او فرد دقیقی بود مورد تأیید امام قرار گرفت. بنابراین قرائت خارج از قرائت عموم در نماز و غیرنماز باطل است و موجب بطلان نماز خواهد شد. پس کیف ننشزها، قرائت متواتر است نه ننشرها و مالک درست است نه ملک.

نقد سخنان ارائه‌دهنده

احمدی: قرائات سبعه غیرمتواتر و بی‌اعتبار است/ یوسفی مقدم: بین قرآن و قرائات تفاوت هستهمچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم، ناقد گفت: در بحث قرائات باید بین آنچه اهل سنت در مبانی قرائات دارند با مبانی خودمان فرق بگذاریم. ما روایاتی داریم که در آنها گفته شده است که یک قرائت بیشتر نیست و دیدگاه حقی هم هست، ولی اهل سنت هم روایاتی دارند که معتقدند قرآن بر هفت قرائت نازل شد و آن را دلیل بر کثرت می‌گیرند. بنابراین نقد ما بر آنها باید براساس مبانی خود آنها باشد. همچنین فرمودند که قرائت جز با تواتر ثابت نمی‌شود که دقیق نیست. از این رو باید بین حقیقت قرآن و قرائات فرق بگذاریم مثلا چه اشکالی دارد کسی بگوید در مالک و ملک، اصل ماده مورد تواتر است، ولی ملک یا مالک قرائتی است که متواتر نیست. پس خبر واحد قرآن را ثابت نمی‌کند، ولی قرائت را ثابت می‌کند.

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن ادامه داد: در شیعه هم روایاتی داریم که هر سال جبرئیل، قرآن را بر پیامبر(ص) نازل می‌فرمود و در سال آخر دو بار نازل شد. برهان عقلی اقامه کردند که قرائت باید متواتر باشد، ولی ما نیازمند برهان عقلی نیستیم. در اصل به وجود قرآن نیاز داریم ولی در بحث قرائات نیاز نیست. در بحث تفسیر هم اگر دلیل عقلی در تبیین آیه داشتیم، مثلا در آیه «و جاء ربک و الملک صفا صفا» آن را ملاک قرار می‌دهیم یا در بیان فصاحت و بلاغت، دلیل عقلی لازم داریم. ولی در اثبات ملک است یا مالک فقط با روایت و خبر می‌توانیم و برهان عقلی به کار نمی‌آید.

اهل بیت(ع) قرائت مخصوصی داشتند

وی افزود: روایت «من لم یقرأ علی قرائتنا فهو ضال» که درباره ابن مسعود به کار رفته بیانگر آن است که اهل بیت(ع) یک قرائت دارند و این دلیلی برای قرائت عموم مردم نیست و ایشان مردم را به قرائت خودشان دعوت فرمودند. ما قرائت عاصم را معتبر می‌دانیم، چون شاگرد سلمی و نیز او شاگرد امام علی(ع) بود و قرائتش منتسب به قرائت علوی است و قرائت مردم هم در مدار این قرائت بوده است. البته اشکالاتی در قرائت حفص وجود دارد که باید اصلاح شود. همچنین وقتی توحید مصاحف شکل گرفت، اعتبار آن این بود که امام علی(ع) فرمودند که اگر من هم بودم، این کار را می‌کردم و در روایت هست که او با اشاره ما این کار را انجام داد و اشاره امام(ع)در پشت سر جمع مصاحف بود.

رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در پایان تصریح کرد: در روایت از ابی بن کعب هم سخن به میان آمده زیرا او نقش اصلی را در توحید مصاحف داشت و منتقل‌کننده قرائت اهل بیت(ع) بود نه اینکه قرائت مردم موضوعیت داشت. البته قرائت اهل بیت(ع) در بین مردم رواج داشته است و ایشان به روند قرائت مصونیت بخشیدند. نکته دیگر درباره حفص است. اگر ما قرائت عموم را نیافتیم، باید به این قرائت رجوع کنیم، زیرا حفص از عاصم نزدیکترین قرائت به قرائت اهل بیت(ع) است. البته اشکالات این قرائت باید برطرف شود.